صورت هاله درن الاستیک است. فوق الاستیک است می تواند کارهای بیشتری نسبت به یک چهره معمولی انجام دهد. شما خودتان آن را دیدهاید، چگونه در «پارک ژوراسیک» استیون اسپیلبرگ شلوغ و بیحس میشود یا در حالی که او نقش سه را بازی میکند، مثل فکهای جهنم فریاد میزند - یا چهار؟ -
شخصیتهای حماسه فروپاشی روانی دیوید لینچ، "امپراتوری داخلی". یا به یاد بیاورید سه دقیقهای که قسمت آزمایشی سریال «روشنشدگان» را در سال ۲۰۱۱ آغاز میکند. درن سرش را بلند میکند - او در حین کار در غرفه حمام گریه میکند، که بهتازگی به خاطر همخوابی با رئیس پست شده است - و دهانش مصمم این کار را انجام میدهد، کاری را که فقط دهان لورا درن میتواند انجام دهد، دراز میکند و پایین بدنش را آشکار میکند.
دندان ها فقط در سمت راست ریمل زیر چشمانش چکه میکند، خطوط روی پیشانیاش میچکد، و وقتی دو زن در سینک درباره او غیبت میکنند، این حالت به صورت گریمی در میآید که او را در طوفان خشم دیوانهوار در دفتر میبرد. چشمان او 100 محاسبه ریز را در یک لحظه انجام می دهد، دهانش بالا و پایین می شود و در نهایت باز می شود، بازتر از آن چیزی که از نظر فیزیکی برای ساختن دهان ممکن باشد، درهای آسانسور را که با دستان خالی از هم جدا می کند، منعکس می کند. همچنینی شما برای شناخت علی بی غم میتوانید با ما همراه باشید.
همانقدر که درن میتواند خود را غمانگیز کند، اثر آن هرگز فقط ترسناک و فقط کمدی نیست. خاصیت ارتجاعی صورت او به خاصیت ارتجاعی فیزیکی بیشتر و حضور قویتر مرتبط است و هر دو از ژیمناستیک عاطفی عمیقتری سرچشمه میگیرند. پشت هر لحظه یک هوش ثابت و کاوشگر وجود دارد که آن را در کنار هم نگه می دارد، به طوری که آنچه در غیر این صورت به عنوان اردوگاه یا هیستریک ظاهر می شود، در واقع زمینی، لایه لایه، عجیب، انسانی و تقریباً غیرقابل تحمل آسیب پذیر است.
Dern از هشتگ #dernaissance که در حدود سالهای 2017 تا 2018 بهعنوان خلاصهنویسی از ترکیب کیهانی «دروغهای کوچک بزرگ»، «جنگ ستارگان» و «توئین پیکس» نشأت گرفته است، استفاده زیادی نمیکند. چگونه ممکن است تولدی دوباره برای چیزی که هرگز از بین نرفت وجود داشته باشد؟ اما غیرقابل انکار است که درن یک دهه به یاد ماندنی را سپری کرده است: «روشنفکر» و نامزدی اسکار برای «وحشی» در سال 2014 وجود داشت. پروژه هایی با پل توماس اندرسون و کلی ریچارد. به نقشهای کمدی پرفروش «فوکرز کوچولو» و اشکآور نوجوان «تقصیر ستارههای ما» اشاره نمیکنیم. دو سال پیش او یک شرکت تولیدی را با جیم لمونز راه اندازی کرد (آنها 20 سال پیش، زمانی که لیمونز دستیار او در فیلم «بابا و آنها» بیلی باب تورنتون بود) به نام Jaywalker Pictures آشنا شدند. یکی از پروژههای آینده آنها یک سریال محدود با بازی درن و عیسی رائه است که درباره شورشهای Cabbage Patch Kids در آرکانزاس در اوایل دهه 1980 است. درن 40 سال است که بازیگری می کند، اما هرگز بیشتر از این کار نکرده است. او تغییر نکرده است، اما جهان به او رسیده است.
او تابستان امسال به شبکه HBO بازخواهد گشت، در نقش رناتا کوسه شرکتی در فصل دوم سریال Big Little Lies. او در بهار امسال دو فیلم در سینما دارد که هر کدام بر اساس رویدادهای واقعی زندگی میکنند: فیلم دلخراش سیاسی «محاکمه با آتش» و همچنین «جی.تی. لروی» که در آن او نقش لورا آلبرت جاه طلب، غافل، آسیب دیده و جاه طلب را بازی می کند، بر اساس زندگی واقعی سانفرانسیسکایی که شخصیت نویسندگی یک روسپی مرد جوان را پذیرفت و دنیای ادبی را در دهه 2000 فریب داد. «جی.تی. Leroy» درن نخست است. او به ساییدگی، دستکاری و بی شرمی آلبرت می پردازد و با ذوق از استعداد او در لهجه ها لذت می برد (آلبرت تظاهر می کند که «اسپیدی» مدیر بریتانیایی جی تی است). نتیجه بسیار دلپذیر (منظورم این است که به عنوان یک تعریف) و دلسوز است.
درن پاییز گذشته در کنکورد، ماساچوست، گفت: "من عاشق یافتن شوخ طبعی در مکان های شکسته هستم." او معتقد است طنز خطوط سیاسی را در هم می گذراند - او آن را "تجربه ای دو حزبی" می نامد - و به مردم کمک می کند همدلی پیدا کنند. "اگر کاری در همه اینها وجود داشته باشد، مطمئناً باید خطوط را محو کرد تا مردم بتوانند از شرم خود خارج شوند، و شاید اگر این کار را انجام دهند، کمی با دیگران مهربان تر باشند."
لورا درن و کایل مک لاکلانین "Blue Velvet" (1986). اعتبار... بلوار غروب/کوربیس، از طریق گتی ایماژ
درن در کنکورد بود تا فیلم «زنان کوچک» گرتا گرویگ را فیلمبرداری کند (این فیلم در کریسمس اکران خواهد شد) که در آن نقش مارمی، شخصیت مادرسالار بر اساس مادر خود لوئیزا می آلکات را بازی میکند. درن، 52 ساله، شخصاً، بیشتر یک زرافه است تا یک شترمرغ. وقتی صحبت می کند، حرکات تند و تیز از خود نشان می دهد، گویی سعی می کند بیشتر دنیا را به خود اختصاص دهد، و اغلب بدن و صورت خود را لمس می کند – نه عصبی یا غرورآمیز، فقط به گونه ای که به شما یادآوری کند که با آن کار می کند. او لباس شیک و شهری، شلوار تنگ مشکی و کت مشکی مخملی به تن داشت. (وقتی بعدازظهر کت را برای انجام یوگا درآورد، یک تی شرت سفید پوشیده بود که صورت دیوید لینچ روی آن بود.)